شعر شهادت اهل بیت

یا زهرا

از خجالت تا ابد پیشانی حیدر تر است
مرگ، بعد از تو برای مرد تو شیرین تر است

رفتی ای ام ابیهای نبی اما بدان
مرتضی هم مثل زینب بعد از این بی مادر است

وای‌مادرم

افتاده آتش در حرم ، وای‌مادرم وای‌مادرم
سوزد درِ بیت‌الکرم ، وای‌مادرم وای‌مادرم

تنها نه دربِ خانه سوخت ، شمع و گل و پروانه سوخت
مثلِ دلِ غم‌پرورم ، وای‌مادرم وای‌مادرم

لیلای من

خسته ام لیلای من! دیگر مرا مجنون نکن
آخر عمری مرا از خانه ات بیرون نکن

پیرم اما با همین پیری به دردت می خورم
نوکر خود را بخر ارباب، چند و چون نکن

زهرای من

ای که خیال رفتن ازاین خانه داری
بعد تو زینب می نماید خانه داری

نه سال با تو زندگی چیز کمی نیست
بعد تو من می مانم و دل بی قراری

ام ابیها

حمله بعد از قَتل پیغمبر نباشد بهتر است
سوختن را دَر اگر از بَر نباشد بهتر است

در میان شعله آهن می شود مثل مُذاب
پس اگر مسمار رویِ دَر نباشد بهتر است

وای مادر

کار زار بین کوچه کار ما را زار کرد
حال گل را زار کرد و کوچه را گلزار کرد

دیده شیر خدا را دور دید و شیر شد
آن که روز مادرم را همچو شام تار کرد

عجل وفاتی

با گریه شب هامو سحر میکنم
با غصه هام یه جوری سر میکنم
برو بخواب اگه حالم بد بشه
فضه و اسما رو خبر میکنم

خانه وحی

آورده هیزم کافری، لشکر کشیده
آتش به درب خانه ی حیدر کشیده

با ضربه ی سنگینِ پا بر پهلوی یاس
زخم عمیقی میخ روی در کشیده

مادر

دست در دست حسن بود که بیرون آمد
مهر با ماه از اشراق مدینه سر زد

سوی مسجدبه شکوه و عظمت گشت روان
گوییا حیدر کرار رود در میدان

یا ولی الله

شبی که ختم خواهد شد دمِ صبحش به دیداری
هزاران ساعتش وَللّهِ می ارزد به بیداری

سحر از تاب گیسوی‌َت به گوش باد گفتم..،گفت:
عجب یاری عجب یاری عجب یاری عجب یاری

غم ِ بی مادری

رفتی و بعد تو هیچکی نیومد
بگیره از حالمون یه خبری
خونه سوت و کوره! تنهاتر شدیم
خیلی سنگینه غم ِ بی مادری

واویلا

یک گوشه حسین یادِ تو سینه زن است
یک گوشه حسن نشسته در سوختن است

امشب همه‌ی خانه بهم ریخته است
امشب شب نوحه‌های این بی کفن است

دکمه بازگشت به بالا