شعر عاشورا 1401

حسین من

هرچه با دا باد من با قلب ویران خوشترم
بی قرارم با همین حال پریشان خوشترم

کعبه و بتخانه و دیر و کلیسا با شما
من که درمیخانه با جام فراوان خوشترم

ای مهربان

امشب برای من در میخانه جا بگیر
ای مهربان تر از همه دست مرا بگیر

بار گناه و روی سیاه مرا ببین
قلب مرا ازین همه جرم و خطا بگیر

حی علی العزا

امشب تمام عالم معنا عزا گرفت
باغ بهشت و حوری و طوبی عزا گرفت

نوج نبی که نوحه گرفت از غم شما
عیسی به سینه میزد و موسی عزا گرفت

غم عشقت

بیا که با غم عشقت به آسمان برسم
به باغ نسترن و یاس و بوستان برسم

منی که دل به هوای وصال خوش کردم
بیا که در شب هجران به آستان برسم

آبروی دو عالم

آدم از اوّل به نامت بوده راغب یا حسین
روضه ات دارد میان عرش طالب یا حسین

می برد معراج، ما را قاب قوسین ضریح
می شود پایین پایت سجده واجب یاحسین

یوسف زهرا(س)

گرچه از شعلهء غم می گذرانید مرا
بگذارید بسوزم که بخوانید مرا

منّت هیچ کسی را نکشیدن هنر است
کلب میخانه شدم تا بکشانید مرا

به پای روضه

عمر این نوکر به پای روضه و غم رفته است
چشم خشکم را بخر، پابوس زمزم رفته است

گاهگاهی حال و احوال گدا را هم بپرس
گرچه من لطف تو را هر بار یادم رفته است

ارباب من

از این در با صفاتر من ندیدم آستانی را
به جز اینجا نمیدانم در این عالم نشانی را

ملائک اذن میخواهند بزرگان آرزو دارند
که در این محفل گریه بشویند استکانی را

خمیه ماه عزا

کم کم عزای ماتمش دارد می آید
عطر نسیم پرچمش دارد می آید

گریه کنان خیمه ی شاه محرم
از راه دارد میرسد ماهِ محرم

آقای من

مادرم بارها به من می گفت
از در خانه اش نرو جایی

سر این سفره است در دنیا
نوکری می کنی و آقایی

یا ولی الله

سنگین شده اگرچه پروندهء گناهم
من را خریدی آخر با نامهء سیاهم

بسکه رهات کردم از خیر من گذشتی
بسکه گناه کردم نگذشتی از نگاهم

حسین من

باغِمان سرسبز، آب اشک و هوایش روضه هاست
آستانِ نوکری سنگِ بنایش روضه هاست
بهتر از این نیست نسخه، بیخودی جایی نگرد
هر که می گردد به دنبالِ شفایش ، روضه هاست

دکمه بازگشت به بالا