شعر مذهبی

اباعبدالله(ع)

راه تو راه نجات است اباعبدالله
روضه ات شرط حیات است اباعبدالله
سینه زن سینه کبود است به یاد بدنت
سینه اش نذر ذکات است اباعبدالله

عزیزم حسین(ع)

بسیار گریه کرد برای تو مادرم
حالا میان روضه از او نام می برم

خیلی به روضه های شما بود معتقد
تاکید داشت هم به منو هم برادرم

عزیزم حسین(ع)

قسم بر دل همین که مست دلداریم ما را بس
همین که تشنه‌ی یک جرعه دیداریم ما را بس

قسم بر ماه روی تو قسم بر عطر و بوی تو
همین که ما به موی تو گرفتاریم ما را بس

آه

پریشان‌ترین شیر کرار زینب
کبودِ کش و قوس پیکار زینب

کشیده ازین و از آن خورده بسیار..
بمیرم ندارد علمدار زینب

آقای من

تا قنوتَت رو به سوی یار بالا م یرود
بر دو دستت آسمان انگار بالا م یرود
پرچمت را از زمانی که در خانه زدم
برکت و نور از در و دیوار بالا میرود

بوی جنان

بوی جنان که هست نسیم عدن که هست
از پیش تو کجا بروم من وطن که هست؟!

گرچه فرات قسمت لبهای تو نشد
غصه نخور عزیز دلم چشم من که هست!

آقای من

ای کاش یک ثانیه با ما همنشین باشی
سخت است عمری این چنین تنهاترین باشی

خاک “دلم” تسخیرِ بیگانه نخواهد شد
ای دوست!وقتی صاحب این سرزمین باشی

عشق تو

آتشفشان کوه های محکمت گرم
با عشق تو بازار عفو و مرحمت گرم

من نه پیمبر قول داده که بماند
تا به ابد در سینه های ما غمت گرم

یا ولی الله

من به شوق نگاه معشوقم
مینشینم گذر کند شاید
او که رد شد قسم دهم او را
شب ما را سحر کند شاید

دلم هوای تو کرده

دلم هوای تو کرده ،کمی حرم لطفاً
تو را به اشک و دعاهای مادرم لطفاً

به من اجازه بده گریه ی کنار ِ ضریح
دوباره قبل ِ اذان تا به صبحدم، لطفاً

عزیزم حسین(ع)

دیشب کنار شمع از بال و پرم گفتم
او می چکید و من هم از چشم ترم گفتم
هر دفعه پرسیدند کارت چیست در روضه؟
مانند بابا در جوابش “نوکرم” گفتم

عمو حسین(ع)

دیر شد، شرمنده‌ام که آمدم حالا عمو
آمدم تا که ببوسم زخم‌هایت را عمو

هم‌ ندارم طاقت تنهایی‌ات را بیش از این
هم‌ ندارم طاقت تنهایی زنها عمو

دکمه بازگشت به بالا