اشعار شهادت حضرت زهرا س

شعر مناجات و روضه حضرت زهرا (س)

نشنوی تو عجز ما دیگر نمی آید به کار
تانخواهی روی این تن,سر نمی آید به کار
امتحان نوکری , معیار قنبر بودن است
درب این خانه به جز قنبر نمی آید به کار

شعر مرثیه حضرت زهرا (س)

وقتی که جنگ داس با گل در بگیرد
گلخانه را اندوه سرتاسر بگیرد

بر طعنه های تند و تیز داس لعنت
نگذاشت یاس خانه برگ و بر بگیرد

بیا فضه

کتاب غصه ی ما را چرا آخر نمی اید

چرا بر بغض این حنجر لب خنجر نمی اید

کسی درد دل ما را چرا اینجا نمیفهمد

قنوت گریه بر چشم یل خیبر نمی اید

بی وفایی

بغضی میان قلب دشمن ها بماند
وقتی که دست مرتضی بالا بماند

بعد از نبوت میرسد وقت امامت
تا پیروی از ظلم بی معنا بماند

بی فایدست

دست بردار از سر این میخ که بی فایدست 

بر نخواهد گشت محسن پس علی جان صبر کن

زخم سینه

هنگام گریه های جگرسوز هر شبت

بنگر که صورت حسنت سرخ می شود

با زخم سینه ی تو و با سرفه های تو

پیراهن سفید تنت سرخ می شود

مسعود اکثیری

تجسم

اول هرچیز را حیدر مشخص می کند
آخرش تکلیف را کوثر مشخص می کند

حیدری نیمه ابری یا حسینی شدید
پس هوای خانه را مادر مشخص می کند

شعر مرثیه حضرت زهرا (س)

صحبت از فاطمه سر فصل غزل خوانی ماست

گریه در روضۀ او مسلک عرفانی ماست

ما پریشان غم مادرمان فاطمه ایم

غربتش علت این گریۀ طولانی ماست

شعر روضه حضرت زهرا (س)

نوک مسمار به پهلو بخورد یا نخورد

یا به دیوار از آن سو بخورد یا نخورد,

این در سوخته حتما به زمین می افتد

لگدی بین هیاهو بخورد یا نخورد

آوار شده

دنیا همه بر سر من آوار شده
از بس پسرم خیره به دیوار شده
در خواب نفس که می کشیدی دیدم
پیراهن ساده ی تو گلدار شده

امیر فرخنده

یاسِ علی

از غصه سرتاسر شدی این چند ماهه
دلتنگ پیغمبر شدی این چند ماهه

وقتی شنیدی دست من را صبر بسته
یک پارچه حیدر شدی این چند ماهه

الوداع

گریه های شب و روزم به ثمر نزدیک است
کن حلالم که دگر وصلِ سحر نزدیک است

دیده ای گریه ی طوفانیِ زهرایت را
یا علی رخصتِ دیدارِ پدر نزدیک است

دکمه بازگشت به بالا