آقا شنیده ام همهء روضه هات را
در مجلس عزا غم و سوز صدات را
انگار بغض روضهء جدّت گرفته است
بعضی فرازهای دعای سمات را
آقا شنیده ام همهء روضه هات را
در مجلس عزا غم و سوز صدات را
انگار بغض روضهء جدّت گرفته است
بعضی فرازهای دعای سمات را
ته گودال خواهری افتاد
ای بمیرم که مادری افتاد
زنده زنده حسین را کشتند
به نفس های آخری افتاد
بغلم کن که دل مضطر من آشوب است
من اگر سر بدهم قبل تو حالم خوب است
بس کن اینقدر به پیراهن خود چاک نزن
صورت سوخته ات را به روی خاک نزن
با خدا در حرمت از چه نیایش نکنم
باز همنالهء من شو که فروکش نکنم
چقدر حرف تلمبار شده روی دلم
تو بگو میشود از چشم تو خواهش نکنم؟
بسوز ای دل بسوز از داستانم
غمی آتش زده بر روی جانم
امان از شر فامیل حسودم
امان از مکر قوم بد زبانم
چشم من گرچه شده تار حواسم به تو هست
دستپاچه شدم این بار حواسم به تو هست
هر طرف پرت شد اعضات و دل من هر جاست
پیش تو نیستم انگار حواسم به تو هست
جای گریه پسرم باز کنی لب خوب است
آنقدر گرم شده که نکنی تب خوب است
پیش مادر نشد آرام بگیری اما
بروی خواب کمی محضر زینب خوب است
کسی که خم شده اما زمین نخورده منم
کسی که بعد علی اکبرش نمرده منم
ولی رباب مرا می کشد علی اصغر
صدای آب مرا می کشد علی اصغر
زینبم! جلوهء ذات تو حسین
متحیّر ز صفات تو حسین
عاشق صوم و صلات تو حسین
آشنا با جملات تو حسین
انداخته روی سر من جا گُلِ سر
از روسری گفتم برایت یا گُلِ سر
روزی سرت را طبل ها می بُرد اما
می برد دشمن از تمام ما گُلِ سر
پس می زنم غبار هوا را که بنگرم
دارد چه ها می آید از امروز بر سرم
وقتی که پشت هم علی از خواب می پرد
حس می کنم که بسته شده هر دو تا پرم
سبو غیر کوثر ندارد حسین
از این گریه بهتر ندارد حسین
خجالت نکش منتّش را بکش
شکایت ز نوکر ندارد حسین