عبدالحسین میرزایی

وای‌مادرم

افتاده آتش در حرم ، وای‌مادرم وای‌مادرم
سوزد درِ بیت‌الکرم ، وای‌مادرم وای‌مادرم

تنها نه دربِ خانه سوخت ، شمع و گل و پروانه سوخت
مثلِ دلِ غم‌پرورم ، وای‌مادرم وای‌مادرم

أَینَ المُنتَقِم

بیت وحی و شعله های نار أَینَ المُنتَقِم
سوخت در آتش گل و گلزار أَینَ المُنتَقِم

این صدای ناله زهراست می آید به گوش
از میان آن در و دیوار أَینَ المُنتَقِم

أَینَ المُنتَقِم

بیت وحی و شعله های نار أَینَ المُنتَقِم
سوخت در آتش گل و گلزار أَینَ المُنتَقِم

این صدای ناله زهراست می آید به گوش
از میان آن در و دیوار أَینَ المُنتَقِم

جانم ام البنین

منم بانوی آقای مدینه
پس از صدیقه ، زهرای مدینه
که میگفتم به زنهای مدینه
حدیث درد و غمهای مدینه
من و رنج و مصیبت ها کشیدن

من زینبم

من زینب غم‌پرورم اُمّ‌ حبیبه
ببین چه آمد بر سرم اُمّ‌ حبیبه

حق داشتی نشناختی که زینبم من
شد پیر بانوی حرم اُمّ‌ حبیبه

امان از کوفه

زینب و کوچه و بازار ، امان از کوفه
بین جمعیت و انظار ، امان از کوفه

حجة بن الحسن آقا دمِ دروازه ببین
عمه ات گشت گرفتار ، امان از کوفه

قبر حسن آوار شد

در بقیع قبر حسن آوار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد
آسمان شهر یثرب تار شد
هرچه شد بین در و دیوار شد

یاحسین

ای نفس حضرت زهرا حسین
ای نمک خانه مولا حسین
ای سبب خلقت دنیا حسین
نوشته بر عرش معلی حسین

خَلِّصنی یارَب

یارب به حق مادرم خَلِّصنی یارَب

یارب به جدّ اطهرم خَلِّصنی یارَب

او هم نوا با چاه شد من با سیه چال

من از علی تنهاترم خَلِّصنی یارَب

نور دیده

ای نور دیده من و تاج سرم حسین
یک دم قدم گذار به چشم ترم حسین
بنگر چه آمد از غم تو بر سرم حسین
در زیر آفتاب ببین بسترم حسین
نام تو گشته زمزمه آخرم حسین

غریب و مضطر

وقتی که دور از تربت پیغمبر افتاد
غمهای عالم بر دل او یکسر افتاد

گاهی به یاد روضه جدِّ غریبش
گه یاد مادر اشکش از چشم تر افتاد

یادم نمی رود

یادم نمی رود سفر آخر حسین
یادم نمی رود که چه آمد سر حسین

یادم نمی رود که داماد کربلا
زد دست و پا مقابل چشم تر حسین

دکمه بازگشت به بالا