علیرضا خاکساری

شعر ولادت حضرت رقیه (س)

ای رونق فصل بهار أُمِّ إِسحاق
ای دلخوشی روزگار أُمِّ إِسحاق
تو فرق داری با همه , از دار دنیا
تنها تویی دار و ندار أُمِّ إِسحاق

از مشهد

به فکر کربلا بودم در اوردم سر از مشهد
بخوانم هرنفس باشوق بار دیگر از مشهد

اگر که میل حج دارم چه جایی بهتر از اینجا
اگر قصد سفر کردم چه جایی بهتر از مشهد

شعر ولادت حضرت امام سجاد (ع)

به دفتر قلم شعر تر می گذارد
سپس قافیه را شکر می گذارد
تو روح تهجد شدی پس خداوند
طلوع تو را در سحر می گذارد

کربلا

زرق و برق سفره ی شاهانه میخواهم چه کار ؟
اشک چشمم هست آب و دانه میخواهم چه کار ؟
اولین شرط سلوک عاشقی آواره گی ست
از ازل دربه درم کاشانه میخواهم چکار ؟

شعر روضه حضرت زینب (س)

آمدم سوی غمکده خانم !

که عزای تو آمده خانم !
اذن سینه زدن بده خانم!
جبل الصبر ! سیده خانم !

کوه ایمانی و یقین زینب!

شعر مدح حضرت امیرالمومنین علی (ع)

میل پروازی نباشد پر نمی آید به کار
التماس چشم های تر نمی آید به کار
باید از صدق و صفا همواره دل را صاف کرد
شوق جانبازی نباشد سر نمی آید به کار

شعر روضه ایام بعد از شهادت حضرت زهرا(س)

همسری سر به راه را کشتند
بانویی بی پناه را کشتند

کینه جویان تیره دل آخر
روشنی پگاه را کشتند

شعر روضه حضرت زهرا(س)

ای زُهْرَةُ الزَّهرای عالم ! کَلِّمِینِی
بنت رسول الله خاتم ! کَلِّمِینِی
یک بار دیگر باز کن چشمان خود را
من حیدرم -مظلوم عالم – کَلِّمِینِی

شعر مدح و روضه حضرت زهرا(س)

ای جمع خوبی‌ها و مصداق رشادت‌ها
پیداست در آیینه‌ی چشمت نجابت‌ها
با هر قیام تو شکوهی تازه برخیزد
پایت ورم کرده‌ست از فرط عبادت‌ها

شعر روضه حضرت زهرا(س)

اول نیفتد بی گمان آخر می افتد
دیوار کج همواره راحت تر می افتد
هرکس که زهرا را کند آزرده خاطر
روز جزا از چشم پیغمبر می افتد

شعر روضه حضرت زهرا(س)

دوباره یاد قدیما میکنم
خونه رو برات مهیا میکنم
وقتی از راه میرسی غصه نخور
من خودم درو به روت وا میکنم

شعر شهادت امام محمد باقر(ع)

عمامه بر میدارم از سر , حرف دارم
هر جا بیاید نام مادر حرف دارم
هر چه می آید بر سر ما از سقیفه ست
از غربت بسیار حیدر حرف دارم

دکمه بازگشت به بالا