محمود ژولیده

سالار زینب (س)

با خود اینگونه بیاد آورم اینک سخنت
چاره ای نیست بجز سوختن و ساختنت

گفتی آنروز:خدا کشته مرا خواسته است
دیدم از عهد و وفایت که بخون خفته تنت

رنجِ اسارت

بعد از این, ای خواهر مظلومه, راحت گریه کن
آمدی از راه با رنجِ اسارت, گریه کن

ناله کن, نوحه بخوان, تا کعبِ نِی در کار نیست
کربلا را بیمه کن با اشکهایت, گریه کن

شعر مدح و ولادت امام حسن (ع)

کار ما نیست غزل بافتن از نامِ حسن

کامِ ما مستِ عسل یافتن از جامِ حسن

حسنی نیست لبی کز لب لعلَش نَمکَد

صد و ده بار نمک گیر شده کامِ حسن

شعر مناجات با خدا

گاهی برای عرض ادب یک وضو خوش است
گاهی به پیشگاه خدا گفتگو خوش است

هر چند عشق اهل مناجات دائمیست
گاهی مرور سوره و آیات او خوش است

روضه شام غریبان و غسل و دفن

می دهد بال و پر خستة جبریل خبر

پیشِ چشمان علی رفت ز دنیا کوثر

دور می کرد ز دُور و برِ خانه همه را

ماند, یک جمعِ یتیم و تنِ سردِ مادر

امین حضرت یکتا چرا نمی آیی

امین حضرت یکتا چرا نمی آیی

چراغ دیدۀ زهرا چرا نمی آیی

پیمبر است که با گریۀ هر سحر گوید

اَلا سُلالۀ طاها چرا نمی آیی

داغ و فراق

این لرزه های زانویم از زهر کینه نیست

داغ و فراق مادرمان بی هزینه نیست

روی کبود مادر من قاتل من است

ور نه شرار, این همه در زهر کینه نیست

رفتند کربلا

رفتند کربلا  و مرا جا گذاشتند

روی دلم دوباره همه پا گذاشتند

تنها دلم به کرب و بلایی شدن خوش است

گیرم مرا زقافله تنها گذاشتند

نامم رقیه است

نامم رقیه است نزن ناشناس نیست

صبّم نکن , کنیز خدا ناسپاس نیست

من دختر صغیرة سالار زینبم

فحشم نده که منزلتم جز سپاس نیست

با احتیاج آمده ام

با احتیاج آمده ام هیئت حسین
اعجاز می کند بخدا محنت حسین

سائل کجاست تا بدهد سلطنت به او
اقبال کرده است به من دولت حسین

اسرار نهان

اسرار نهان را سر بازار کشیدند

آتش به دل عترت اطهار کشیدند

دروازة ساعات که در شأن حرم نیست

ناموس خدا را سوی انظار کشیدند

بنویسید حسین

با همین سوز که دارم بنویسید حسین

هر که پرسیدز یارم بنویسید حسین

 ثبت احوال من از ناحیه ارباب است

هممه اهل و تبارمبنویسید حسین

دکمه بازگشت به بالا