شعر شهادت حضرت زهرا (س)

آه

درد تو نیست به جز معجزه درمانش،آه!
عمرتو نیست به جز تلخی پایانش،آه!

ترس زینب همه از غصه ی فردای تو بود
و از آرامشِ قبل از شبِ توفانش ،آه!

گرچه باران غم اینگونه سرش می بارید
ذره ای کم نشد از وسعت ایمانش،آه!

روز آخر به لبت غنچه ی لبخند نشست
زینب آخر چه کند در پی جبرانش ،آه!؟

غصه ی دختر تو شانه به موهایش نیست
دست لرزان تو آتش زده بر جانش ،آه!

و چه سرّی ست که در کودکی و در پیری
زینب است و غم گیسوی پریشانش ،آه!

سختیِ زینب اگر این که بیان کردم نیست
وای از آن دم که شد این لحظه ی آسانش ،آه!

مظاهر کثیری نژاد

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا