شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

از تو ممنونم

از تو ممنونم مرا دعوت به ماتم کرده ای
پای این سفره ..دلم را کشورِ غم کرده ای

از تو ممنونم که مابینِ شلوغی های شهر
این گدا را واردِ شهرِ مُحرّم کرده ای

چشمِ من خشکیده بود از معصیت های زیاد
این تو بودی با نگاهی ..دیده زمزم کرده ای

خارج از انسانیت بودم که با یک یاحسین
هر دو دستانم گرفتی و تو آدم کرده ای

روضه برپا می کنی تنها میانِ خیمه ات
قلبِ من را با دمت از دور توام کرده ای

روضه ای بنما تلاوت تا که بر صورت زنم
با نوای خود ..مسخّر کُلّ ِ عالم کرده ای

برده ای دل را به سمتِ کربلا و بعد از آن
روضه های سختِ جدّت را مجسّم کرده ای

قتلگاهش را نشانم داده با سوزِ جگر..
جاری از چشمانِ من دریای نم نم کرده ای

محسن راحت حق

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا