شعر شهادت امام حسین (ع)

عطش

 

ازعطش لب روی لب می‌زد و پرپر می‌زد

تیرهم بوسه به دندان مطهّر می‌زد

 

درقفس بود و دگر قدرت پرواز نداشت

سنگاز هر طرفی دور تنش پر می‌زد

 

تاکه شمشیر به کتف و سر و بازو می‌خورد

مادری,‌دستِ شکسته شده ,‌ بر سر می‌زد

 

خواهرشاز روی تل داشت تماشا می‌کرد:

چهکسی نیزه به پهلوی برادر می‌زد؟

 

نفَسشتا ببُرَد تیر سه شعبه کم بود

تیرمی‌آمد و بر گودیِ حنجر می‌زد

 

کاررا تا که کند یکسره , قاتل آمد

خندهبر لب…که خودش ضربه‌ی آخر می‌زد

 

پنجهدر بین محاسن زده و خنجر را

داشتبر نقطه‌ی گلبوسه‌ی خواهر می‌زد

 

تاکه فهمید , زنی ((وای بُنَیَّ)) می‌گفت

بالگد بر پسرش بدتر و بدتر می‌زد

 

علی صالحی

 

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا