شعر شهادت حضرت عبدالله بن الحسن (ع)

این دو شب

این دو شب

اشکهایِ ما به دامانِ کریمی میرسَد
نامه‌یِ حاجاتِ ما با یاکریمی میرسَد

هرکه در این روضه می‌آید برای معرفت
پایش آخر بر صراطِ مستقیمی میرسَد

هرچه از منبر جدا بودم ضرر دیدم ضرر
خوش به آنکه محضرِ عبدالعظیمی میرسَد

پرده‌ها اُفتاد تا چیزی نفهمیم از غمت
ما نمی‌میریم چون لطفِ عظیمی میرسَد

بوی تربت میرسَد از آن محاسن از حرم
هر کجایی بویِ سیبت با نسیمی میرسَد

رحمتت در این مجالس خوب و بد را جمع کرد
حتم دارم بر سرم دستِ رحیمی میرسَد

این دو شب این گریه‌ها بوی یتیمی میدهد
این دو شب با مادری مردِ کریمی میرسَد

حسن لطفی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا