شعر مدح و مناجات امام زمان (عج)

ای روشنایی سحر فاطمیه ام…

منی که روز و شب از اشک, چاره می نوشم

دلم گرفت, از این روزهای خاموشم

فراغتی که فراق تو را ز پی دارد

هزار مرتبه سنگین تر است بر دوشم

بهار می رسد از راه آن زمانی که

رسد ز کعبه انالمهدی تو بر گوشم

سیاهی دلم از تو اگر چه دورم کرد

میان روضه ولی با تو زود می جوشم

بدون روضه ببین دست های سینه زنم

گرفته زانوی غم را میان آغوشم

هزار شکر که تا چند سال عیدم را

برای مادرت از ابتدا سیه پوشم

بقیع, گریه کن روضه های مادر توست

کنار تربت زهرا مکن فراموشم

 محمد بیابانی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا