شعر مناجات با خدا

بالحسين الهي العفو

آمدم خسته دل ای یار بیا عفوم ڪن
این منم عبدِ گنهڪار بیا عفوم ڪن

دلِ من پُر ز جراحت ..نَفَسم شیطانی
آمدم با تنِ بیمار بیا عفوم ڪن

شدم آلوده ترین بنده ی تو در دنیا
روزگارم شده ست تا بیا عفوم ڪن

غیر تو ..راه نیانداخت کسی کارِ مرا
آمدم بیکس و بی عار بیا عفوم ڪن

آبرویم ز کفم رفت بیا امدادی..ـ
کمک ای حضرت ستّار بیا عفوم ڪن

چیره شد خواب دوباره چکنم درگیرم
مستحقم به تبِ بیدار بیا عفوم ڪن

شانه ام خم شده از معصیت و عصیانها
بارِ اندوه تو بردار بیا عفوم ڪن

نه نمازی نه نیازی ..شده ام افسرده.
می کنم در برت اقرار بیا عفوم ڪن

محسن راحت حق

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا