شعر وفات حضرت عبدالعظیم حسنی (ع)

با گنبدت قشنگ شده آسمان ما

با گنبدت قشنگ شده آسمان ما
کهف حصین توست همیشه امان ما
مهمان شهرما شدی و میزبان ما
یاسید الکریم فدای تو جان ما
دارالسلام سوختن ما شدی بس است
اصلا همینکه هموطن ما شدی بس است
صحنت بهشت ما شد و جنت نشین شدیم
ما سنگهای خاره کنارت نگین شدیم
هفته به هفته راهی این سرزمین شدیم
از لطف آنچنانی تو اینچنین شدیم
که سائل و غلام حسینیم تاابد
بیتاب صبح و شام حسینیم تاابد
اوقات شرعی تو ز اوقات کربلاست
ساعات تو تداعی ساعات کربلاست
خیری که داده ای تو ز خیرات کربلاست
یعنی مقام تو ز مقامات کربلاست
سرمست ازین شراب پیاپی شدیم ما
چون کربلایی سفر ری شدیم ما
اینجا کسی برای سرت خنجری نبرد
عمامه و عبای تورا لشگری نبرد
نامردی از سر حرمت معجری نبرد
از دست و پای دختر تو زیوری نبرد
از خیمه ی تو آتش و دودی هوا نرفت
یک سم اسب هم روی جسم شما نرفت
سید پوریا هاشمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا