شعر شهادت حضرت زهرا (س)

بستر بیماری حضرت زهرا سلام الله

با سوز مادرانه فقط گریه می کنی

هر شب به یک بهانه فقط گریه می کنی

یک شب ز درد سینه فقط آه می کشی

یک شب ز درد شانه فقط گریه می کنی

می ترسم این سه ساله ی تو کم بیاورد

وقتی میان خانه فقط گریه می کنی

حنانه ام به جان علی آب رفته ای

روزانه و شبانه فقط گریه می کنی

هنگام پخت نان که کمی از دل تنور

آتش کشد زبانه فقط گریه می کنی

من که ندیده ام که چگونه تو را زدند

از درد تازیانه فقط گریه می کنی

حرفی که با علی غریبت نمی زنی

آرام و مخفیانه فقط گریه می کنی

بعد از هزار سال تو بر غربت علی

بانوی بی نشانه فقط گریه می کنی

دیگر گلی شبیه تو پرپر نمی شود

زین پس کسی به قدر تو لاغر نمی شود

دستی که زیر چادر خود می کنی نهان

دیگر سپر به یاری حیدر نمی شود

وقتی که راه می روی از دست من بگیر

دیوار هم برای تو یاور نمی شود

گرچه پس از تو مونس این کودکان شوم

اما کسی به خوبی مادر نمی شود

نام فراق می بری و می کشی مرا

این خانه ام پس از تو منور نمی شود

شهر مدینه ظرفیت پاکی ات نداشت

یثرب پس از تو شهر پیمبر نمی شود

بالای درب خانه ی حیدر نوشته اند

هر سوره ای که سوره ی کوثر نمی شود

رضارسول زاده

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا