شعر وروديه كربلا

بیا برگردیم

خدا كند نشود خيمه اي بنا اصلا
در اين مكان نشود آتشي رها اصلا

خدا كند نرسد دست بادها حتي
به بندهاي نقاب سكينه ها اصلا

مگو به من كه رسيديم و آخر راه است
مگو به من كه رسيدم به كربلا اصلا

چرا نشسته اي و بغض كرده اي آقا
چه ميشود ته اين كار و ماجرا اصلا

خدا كند نرسد پاي زجر كرببلا
خدا كند نرسد دست او به ما اصلا

خدا كند نرسد شمر تا ته گودال
خدا كند نشود نيزه اي عصا اصلا

خدا كند كه نبينم رقيه از خيمه
فرار ميكند از دست بي حيا اصلا

خدا كند نرسد روضه تا غروب دهم
نياورند به اين نقطه بوريا اصلا
احمد شاکری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا