شعر محرم و صفر

حرف عشاق

چند روزیست دلم شربت غم می نوشد
حرف عشاق تو از قلب قلم می جوشد

موج افکار سیاسی زده در بیراهه
دل پر دارم از این بازی چندین ماهه

همه جا صحبت نالایقی و بیکاریست
خرج یک لقمه نان کار بسی دشواریست

نه فقط صحبتی از برکت و ارزانی نیست
بین مردم خبر از بوی مسلمانی نیست

‏خوب و بد را همه با چوب سیاست راندند
‏همه در شاکله ی اصل دیانت ماندند

سر یک رای غلط خوب و بد ادغام شدند
همه قربانی آن میوه برجام شدند

باز هم صحبت تدبیر و امید است حسین
‏ گفته شد چاره به دستان یزید است حسین

‏ سایه مشک و علم باز به شط آمده است
‏باز هم حرف امان نامه وسط آمده است

یار دیرینه و هم صحبت رهبر رفته
شده تنها علی و مالک اشتر رفته

جنگ صفین به پا گشته و عماری نیست
در دل کوفه دگر میثم تماری نیست

باز هم معجزه‌ای از دل قرآن آمد
‏یک علمدار دگر یک تنه میدان آمد

‏باز هم جبهه پیکار مقدس شده است
باز با حرف ولی را مشخص شده است

بار دیگر وسط این همه آماج خطر
می رسد حرف حکیمانه ای از سوی پدر

اینقدر منتظر سازش و تکریم نباش
انتظارفرج از صاحب تحریم نباش

نیت دشمن ما سرزنش و تضعیف است
راه پیروزی به جنگیدن با تحریف است

کار تحریف شده ضربه به اندیشه زدن
یا که بر پایه ی آموزه دین تیشه زدن

همه را دستخوش حاشیه‌سازی کردن
یا که آلوده دنیای مجازی کردن

کار تحریف شده سنگ بر آئینه زدن
جای آیین عزا ،حرف قرنطینه زدن

وقت تفریح و صفا درد وگرفتاری نیست
لب دریا سخن از مرکز بیماری نیست

همه جا خرم و سرسبز و پر طاووس است
در حسینیه شیوع و خبر ویروس است ؟

کینه امروز به سر حد بلوغ است حسین
جز مساجد همه ی شهر شلوغ است حسین

یادشان رفته که اعجاز جهادی کردیم
عشق و همبستگی و کار نمادی کردیم

حال هنگامه ی برپائی و بیداری ماست
وقت آمادگی و لحظه هوشیاری ماست

کار این فتنه که برنده تر از شمشیر است
همه از شیطنت و ناحیه ی تزویر است

شیعه در وقت خطر خواب نمی ماند که
کف دریا به روی آب نمی ماند که

پیر میخانه مگر حرف حکیمانه نگفت ؟
‏درد عشاق تو را با دل مستانه نگفت ؟

نهضت ما فقط از خون شما معتبر است
دین ما زنده به ماه تو و ماه صفر است

دشمن از قدرت پایانی ما آگاه است
پرچم سرخ فرج در ید حزب الله است

خوب فهمیده نماهنگ خوشی از دین را
روی لب نغمه ی یا ” قاسم جبّارین ” را

شاهد صحنه ی اجرای نمایش شده است
به فنا رفتن و نابودی داعش شده است

هدف بعدی ما بستن یک پنجره است
حذف و پایان تلاویو از این سیطره است

از تبار تو دگر هیچ کسی پادو نیست
وقت جولان و زمان بزن و درو نیست

اگر این بار کسی رهرو قابیل شود
پاسخ از جانب ما موشک سجیل شود

بانگ هیهات تو ازکرب وبلا در راه است
سیلی محکم ما اول ” بسم الله ” است

 مجید قاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا