شعر شهادت حضرت علی اصغر (ع)

حرمله خير نبينى

باز هم نوبت آن است قمر در آيد
يك تنه آمده تا پشت پدر در آيد

آمده يارى بابا بكند اى جانم
آمده بلكه از او نيز سپر در آيد

چون پدر تشنه لب است آب نمى خواست على
اين چنين از گل ارباب پسر در آيد

به روى دست گرفته ست على را بالا
يك نفر مرد از آن قوم مگر در آيد

حرمله چله رها كرد گلو درهم شد
داد بى داد از آن دم كه خبر در آيد

آنقَدَر تير فرو رفت كه ديگر اصلا
چاره اى نيست به جز اينكه ز پر در آيد

نيزه دارش سر او را به زمين مى انداخت
تا كه از مادر او خون جگر در آيد

حرمله خير نبينى چِقَدَر بى رحمى
تير بر قلب زدى تا ز كمر در آيد

آرمان صائمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا