شعر شهادت امام حسن (ع)

حسنى ام

حسنى ام

بنبی عربىٍ و رسولٍ مدنى
لذتى نيست گواراتر از اين سينه زنى

خواستم گريه كنم چون زن كودك مرده
آمد از حنجره ام صوت گلوگير زنى

آن قدر بر لب و دندان خودم خواهم زد
تا به خصم تو دهم پاسخ دندان شكنى

تن عريان تو مانده ست سه روزى بر خاك
كاشكى لال شوم ، چون كه نمانده ست تنى

جاى دارد ز غم سينه بشكسته تو
آن چنان سينه زنم تا كه نماند بدنى

خواهرت بعد تو جز تهمت و جز بى ادبى
نشنيده ست در اين ره سخنى از دهنى

زير تمثال تو اى كاش مرا دفن كنند
كاش بر جسم من آن روز نباشد كفنى

بانگ برخاست ز شش گوشه، شب هفت صفر :
حسنى ام حسنى ام حسنى ام حسنى !

پیمان طالبی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا