شعر مدح امام حسين (ع)

حسین جان

با همین ویرانه بودن از غمش، شادیم ما
از قدیمی های شهر شیون آبادیم ما

خاک ما را با سرشک دیده‌ای گل کرده‌اند
از نمک پروردگان صبح ایجادیم ما

صید او ماندیم اگرچه نیست پاهامان به بند
پایبند مهربانی های صیادیم ما

هجر طولانی شد و از خاطر دولت سراش
چون پر بر باد رفته، رفته از یادیم ما

در میان روضه چشم آسمان ما را گرفت
بر زمین با اولین اشکی که افتادیم ما

گریه ناله، ضجه مویه، صیحه صرخه، لطمه آه
اینچنین در عشق بازی خود آزادیم ما

اینکه از ما مانده شوق نوکری تا پیری است
در طفولیت میان روضه جان دادیم ما

پای هر جسمی که بود آنجا به جسمش باز شد
خون‌جگر از دست چوب و سنگ و فولادیم ما

مرضیه نعیم امینی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا