شعر مدح و مناجات حضرت زينب (س)

دار و ندار زینب

دار و ندارش زینب و دار و ندار زینب است
دل بیقرارش زینب و دل بیقرار زینب است

آقا ز عالم برده دل زینب ربوده از حسین
زینب قرار عالم و او هم قرار زینب است

بعد از غروب روز غم بگرفت بر دوشش علم
شد زنده از او کربلا این شاهکار زینب است

منزل به منزل پای نی تا شام غم را کرد طی
گفتا ز دین در بزم می دین وامدار زینب است

یک زن چهل منزل عدو با رخصت از خون گلو
برد از حریفان آبرو این افتخار زینب است

در بزم عیش شامیان مردانه با تیغ زبان
زد پایه قصر خسان این ذوالفقار زینب است

با دست خود معجر گرفت امداد از یک سر گرفت
از خصم انگشتر گرفت این اقتدار زینب است

دیده است سنگ و خارها بزم می و بازارها
هر چند دید آزارها زهرا عیار زینب است

در حفظ نامش ایستاد پای خیامش ایستاد
پشت امامش ایستاد این راهکار زینب است

در ماتم مادر گریست بر غربت حیدر گریست
بر مشک و دست و سر گریست غم در کنار زینب است

با لحن حیدر گفت حق با یاد مادر گفت حق
همراه یک سر گفت حق حق داغدار زینب است

 داریوش جعفری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا