شعر شهادت حضرت زهرا (س)

دردت دوباره سخت شد …

نه صحبتی نه پرسشی نه یک جوابی

دردت دوباره سخت شد باید بخوابی

پهلو به پهلو کردنت خود داستانی است

شب تا به صبح بین بستر در عذابی

زهرا شدی تا ماه و خورشیدم تو باشی

اما میان خانه هم داری نقابی

تو دستبند بازویت شد یادگاری

من هم به روی دستها رد طنابی

 

دنیا به روی زخم پهلویت نوشته

حیدر دگر از بعد از این خانه خرابی

خون از تنت رفته گمانم تشنه هستی

رفته حسین تا بیارد کاسه آبی

 علی اکبر حائری

 

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا