شعر شهادت حضرت زهرا (س)

مادر

گل چه کند شب به شب سحر که نباشد
درد به دختر رسد پدر که نباشد

ای پدر آن روزهای خوب چرا رفت؟!
حرمت ما پنج تن بگو که کجا رفت؟!

با تو درِ خانه ام ضریح جهان بود
با تو چه امنیتی به خانه مان بود

با تو خطر داشت کوچه رفتن من؟نه!
با تو کبودی نشست بر تن من؟نه!

خیز نبی خدا زمانه عوض شد
بعد تو رنگ تمام خانه عوض شد

شاخه ی یاسی که کاشتیم لگد شد
قالی کهنه که داشتیم‌ لگد شد

حمله به ما میکنند گرگ منش ها
دوروبرم ریختند عربده کش ها

پای غریبه به در نشست، نبودی
پهلویم از چندجا شکست، نبودی

میخ همان موقعی که بر کمرم خورد
خیره شدم‌ بر علی و در به سرم خورد

فضه به دادم رسید خیر ببیند
زود به سویم دوید خیر ببیند

اینهمه زخم‌ و هزار درد و ملامت…
میخرم آن‌ را به جان!علی به سلامت!

سید پوریا هاشمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا