اشعار ویژه (پیشنهادی)شعر شهادت حضرت عبدالله بن الحسن (ع)

دَمِ مولا

از علی دَم بزن اما دَمِ مولا حسن است
که دمادم نَفَسِ حضرتِ زهرا حسن است
“ما همه بنده و این قوم خداوندانند”
ما همه خاک  ولی عرشِ مُعلا حسن است

عرش گفتیم و غلط بود نفهمیدم که
سومین رکعتِ پیغمبرِ عُظمی حسن است

او عظیم است قدیم است رحیم است و کریم
چهارده تَن حسن انگار که تنها حسن است

نُه امامم حسنی اند و عمو جان گویند
نسبت هشت امامم همگی تا حسن است

من از این بندگی  و زندگی اش فهمیدم
به خداوند   خداوندِ دو دنیا حسن است

دَمِ ما هست حسن  بازدمِ ماست حسین
دردِ ما تا که حسین است مداوا حسن است

هر حُسینیه از اول حَسنیه بوده
به حسن کار محرم همه‌اش با حسن است

گرچه عباس و حسین است و علی اکبرها
تا حسن هست دمِ زینبِ کبری حسن است

بر عقیق یمنِ سرخِ علی ، جان حسن است
نقشِ حکاکیِ فیروزه‌ی زهرا حسن است

پسرانش همه در کرببلا می‌گفتند
آی فرزندِ حسن نیز  سرا پا حسن است

از غریبیِ حسن هیچ مگو پُر آه است
میهمانِ حَسنیم و شبِ عبدالله است

“حافظ

 حسن لطفی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا