شعر تخريب بقيع

روز عـزای شـیـعـیـان

آن بـقـعـه را دیـگـر چـرا تخریب کردند
قـبـــر امــــامــــان مـــرا تخریب کردند

یک گنـبـد سـاده و کوچک روی آن بود
آن را بـه شـکـلـی نــاروا تخریب کردند

لا مذهبـان دسـتـور ویـرانـی که دادنـد
دنـیـــای مــا را گــویـیــا تخریب کردند

وهـابیـت حـرمـت نمـی‌فهـمـد، محـبـان
با دست خود آن بقعه را تخریب کردند

بـا آه و نـالـه شـیـعـیـان هـم آن بـنــا را
قبـل از حـضـور اشـقـیـا تخریب کردند

روز عـزای شـیـعـیـان بـود، آن حــرم را
بـا گـریـه هـای بی صـدا تخریب کردند

با قلـب خـون و سـینـهٔ پـر درد آن روز
آن را به صد شور و نـوا تخریب کردند

بقعه که چیزی نیست، اصل دین مـا را
در مـقـتـل کــرب و بــلا تخریب کردند

سید محسن حبیب اله پور

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا