شعر مناجات با خدا

زخم تیر معصیت

زخم تیر معصیت روی پر و بالِ من است
هر پَری روی زمین دیدی، بدان مال من است

دستِ من از دامنت وقتی رها شد..،گُم شدم
این همه سردرگُمی آثارِ اِهمال من است

این هیاهوهای من یعنی تماشا کن مرا
جلبِ چشمانت شدن، بانیِ جنجال من است

قلب من_این سیبِ نو رَس_ را بیا وُ رَد نکن
حاصل یک عُمر زحمت، میوه ی کال من است

من فقیرم..،کُلِّ دارائیم، اشک روضه هاست
گریه بر ذُرّیّه ی صِدّیقه، اموال من است

هر کجا باشم، غذایم را حسن‌جان می دهد
نان‌خورِ مَردِ کرم بودن که مِنوال من است!

روزه ی ما را رطب‌های نجف وا می کند
رزقِ نخل مرتضی، افطار اَمثال من است

هِدیه از دست پدر وقتی که باشد..،بهتر است
دیدنِ ایوان‌طلا، عیدی اِمسال من است

طالعِ نوکر فقط با کربلا خوش می شود
کاش می دیدم که بابُ القِبله در فال من است

دائماً عطر ضریحِ شاه را بو می کِشم
خاطرات صحن او روی پَرِ شال من است

” کُشته‌ی لب‌تشنه‌ی‌ من! دوستت دارم حـسـین”
این حدیث دلنشینِ عاشقی..،مالِ من است

در اُمورات حسینی، کار ، دستِ زینب است
این عقیله کارفرمای من و آلِ من است

آه از آن ساعت که خواهر روی تل از حال رفت
گفت: قربانگاهِ تو در اصل گودال من است

شمر بعد از ذبحِ طولانی تو ، آمد حرم…
قاتلت این خیمه تا آن خیمه، دنبال من است

بردیا محمدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا