شعر وفات حضرت ام كلثوم (س)

زينب صغري

پرورده‌ي‌ زهراست‌ از اين‌ رو رشيده‌ ست
درياي بي پايانِ اوصاف حميده‌ ست

او زينب‌ صُغري‌ ست اين‌ يعني‌ خدا، باز
“زینت”براي شاه مردان آفريده‌ ست

مانند زهرا مثل زينب چون خديجه
او افتخارِ بانوانِ برگُزيده‌ست

آنسان که ما زهرا تر از زینب ندیدیم
چشم فلك زینب تر از او را نديده‌ست

وقتي‌ كه دِق كرده‌ ست از داغ حُسينش
فرض‌ است بر ما كه بگوييم او شهيده ست

او‌ از طفولیت شبیه خواهر خویش
ماتم‌ كشيده زجر دیده داغدیده‌ ست

پیری قبل از موعد او بی سبب نیست
بر شانه از آغاز بار غم كشيده ست

اين سرو پا برجا اگر قدّش كماني ست
ميراث‌ دارِ مادری قامت خميده ست

خاكم به سر، زخم زبان از شمر خورده
وقتي دم دروازه ي ساعت رسيده ست

خاكم به سر، از آفتاب گرم و سوزان
هم چادرش پوسيده هم رنگش پریده ست

از كعب ني بايد بپرسي چند منزل
جان يتيمان برادر را خريده ست ؟؟؟

اينكه رقيّـه تشـنه جان داد و گرسنه
در بينِ ويرانه امانش را بُريده ست

محمّد قاسمي

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا