شعر شهادت امام حسین (ع)شعر شهادت حضرت زينب (س)

سایه سوختن

سایه سوختن خیمه به دیوار افتاد

گذر زینب از این کوچه به بازارافتاد

 تا که با نعره یک سنگ, دل آینهریخت

شیشه ای خرد شد و از سر دیوارافتادپای آتش به در خانه گلها وا شد

غنچه ای سوخت, به پهلوی گُلی خارافتاد

 کینه و بغض و حسد دست که دادند بههم

دست مادر وسط معرکه از کار افتاد

 تا که یک بار نیفتد پدری روی زمین

مادری پیش نگاه همه صد بار افتاد

 شهر با نالۀ «یا فضّه خُذینی»می گفت

نفس شیر خدا از نفس انگار افتاد

 خاک بر چشم تو دنیا که تماشا کردی

کار پهلوی گل یاس, به مسمار افتاد

عمر گهواره به بوسیدم محسن نرسید

قرعه چوب به تابوت تن یار افتاد

 میخ شمشیر شد و نیزه شد و خنجر شد

میخ تیری شد و در چشم علمدار افتاد

شاعر :؟؟؟

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا