شعر اربعینشعر محرم و صفر

شدم کبوتر صحن تو

شدم کبوتر صحن تو پر در آوردم
نبین پیاده شدم زائرت , سرآوردم

پیاده آمدنم عشق نیست , من تنها
ادای جمعی از عشّاق را در آوردم …

جهان به حدأقل راضی ام نخواهد کرد
منی که رو به سوی حدأکثر آوردم

سراسر اشک و غم و سوز و آه و افغانم
برای سوگ تو ایندفعه لشکر آوردم

به حق که زیره به کرمان روانه خواهم کرد
اگر درون حرم مشک و عنبر آوردم

به چنگ شیر سپاه حسین خواهم داد
دلی که از حرم شیر خیبر آوردم

حمید رضا محسنات

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا