شعر مدح و مناجات اميرالمومنين (ع)

شوق نوکری

 ذکرابوتراب عجب مستی آور است

 ایننام پیرِ میکده ی حوض کوثر است 

 اصلاهراس و باک نداریم از حساب

 محشرکلید باغ  جنان دست حیدر است 

 رحمتبه مادرم, که مرا مجلس تو بُرد

 اینشوقِ نوکری, اثر شیر مادر است 

 اولکسی که وارد فردوس می شود

 ازصنف نوکران علی دوست, قنبر است 

 حبلالمتین حیدریون در پل صراط

 نخهایِسبز چادر زهرایِ اطهر است 

 هرکسزغربت حسنش گریه کرده است

 خندانترین ِ مردم صحرای محشر است 

 فرداتمام اهل زمین تشنه اند و ما

 لبهایمانِ ز باده ی آل عبا تر است 

 راهیبرای شیعه ی تو تا بهشت نیست

 «تا کشتی نجات حسینی شناور است»

 سینهکبودها, چقدربُرد کرده اید!!!

 باغبهشت سینه زنان با صفا تر است 

 محشرتمام سینه زنان گردِ زینب اند

 آنروز داغ, چادراو سایه گستر است 

 مانندباد می گذریم از پل صراط

 تارویِ دست فاطمه قنداقِ اصغر است

 وحید قاسمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا