شعر شهادت امام جواد (ع)شعر مدح و مناجات امام جواد (ع)

عبدالجواد

الا ای مظهر جود خدایی
جوادی حضرت ابن الرضایی
تو عبداللهی و الله مایی
کرامت از شما از ما گدایی..

دودست خالی آوردم برایت
سلام آقای من جانم فدایت

نه دنبال غذا و آب و نانم
نه محتاج عطای دیگرانم
به تو وابسته ام دیگر نرانم
خدا میخواست من‌سائل بمانم

خودش فرموده تو باشی مرادم
به دستور رضا عبدالجوادم

کرم تو جود تو دست گدا من
وفای دائمی تو بی وفا من
خطاپوشی تو و پر مدعا من
به تو بدکرده ام آقا تماما

ولی به رو نیاوردی تو اصلا
مرا بی آبرو کردی تو؟اصلا

گنهکارم گنه بسیار دارم
نظر کن دیده ای خونبار دارم
ولی من باتو خیلی کار دارم
سگم راهی بسوی غار دارم

سگ کهف جوادم جانم آقا
رسیدی تو به دادم جانم آقا

نه دنیا نه طلا میخواهم از تو
بجای آن ولا میخواهم از تو
پر از دردم دوا میخواهم از تو
برات کربلا میخواهم از تو

اگرچه جلد بام کاظمینم
فدایی فدایی حسینم

دوباره ماجرای حجره با زهر
دوباره دردها را شد دوا زهر
زمین زد بی کسی را بی هوا زهر
چه میخواهد ز آل مصطفی زهر

کشید از سینه اش اتش زبانه
امان از غربت مردی به خانه

میان پایکوبی دست و پا زد
زمین که خورد مادر را صدا زد
دودستش را به خاک حجره تا زد
گریز روضه را به کربلا زد

بفکر روضه خدالتریب است
شبیه جد عطشانش غریب است

خودش غمگین ولی این قوم شادند
غرورش را به زیر پا نهادند
برای کشتنش در اتحادند
بمیرم آب هم دستش ندادند

ملائک آه از دل می کشیدند
کنیزان آه نه کِل می کشیدند

بروی بام رفت و نیمه جان داشت
لبی زخمی و جسمی ناتوان داشت
خداروشکر اما سایبان داشت
حفاظی زیر بال کفتران داشت

کفن شد پیکرش الحمدلله
نبوده خواهرش الحمدلله

سید پوریا هاشمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا