شعر شهادت حضرت زهرا (س)

عجل وفاتي

از اين به بعد و بعد از اين دلواپسم من
در شهر پيغمبر غريب و بي كسم من

يك عمر از تو دل نخواهم كند زهرا
با آنكه ممسوس به ذات اقدسم من

سخت است بي تو زنده ماندن در مدينه
انگار بي تو گوشه اي از محبسم من

تو عقل كل بودي و رفتي از كنارم
ديگر طرف با اين عقول نارسم من

بايد بخوانم مثل تو عجل وفاتي
دق ميكنم وقتي به خانه ميرسم من

تنهائي بعد از تو را با چاه گفتم
با او هم از درد دلم كوتاه گفتم

از بسكه در خانه ز حيدر رو گرفتي
در خانه ي خود نيز يا الله گفتم

ماه تمامم بودي و رفتي هلالي
اين درد را خورشيد من با ماه گفتم

هر وقت در ديدم ز غم در هم شكستم
آهسته زير لب به يادت آه گفتم

اين روضه كه اركان هستي منهدم شد
با منتقم با حضرت خونخواه گفتم

محسن صرامی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا