شعر شهادت حضرت زهرا (س)

یا زهرا(س)

این روزا توو خونه زحمت می کشی
سخته این همه مصیبت می کشی
لااقل پیشَمی سربه‌زیر نباش
نکنه ازم خجالت می کشی

اشکای چشم حسن فدا سرت
زخم رو گونه ی من فدا سرت
حاضرم پای تو جونمم بدم
حالا یه سیلی زدن..،فدا سرت

شهرمون مثل غروبه..،دلگیره
دل تو به داغ غربت اسیره
تا میبیننت راهو کج می کنن
الهی فاطمه واست بمیره

مگه میشه غصه ی تو رو نخورد
مگه میشه پای گریه هات نمرد
تو همین که حس نکردی..،بَسَّمه
چه فشاری در به دنده هام آوُرد

نفس آدم تووی دود میبُره
ریه ام از دوده ی هیزما پُره
من همون فاطمه ام..،پیر نشدم
صورتی که می سوزه چین میخوره

گره خورده سرنوشتمون به غم
عُمر باهم بودنِ ما شده کم
لحظه‌ای که میخ به پهلوهام گرفت
داد زدم فضّه کجاااایی؟ محسِنم…

دشمنت توو کوچه ها چه ها می کرد
روی چادرم برو بیا می کرد
قنفذ لعنتی تا کم میاورد
جاشو با مغیره جابجا می کرد

طاقت یه ذره گرما ندارم
دوس دارم که راه برم..،پا ندارم
موی زینبت پریشونه هنوز
برا شونه کردنش نا ندارم

گریه هام گریه ی پیوسته شدن
راه آه و ناله هام بسته شدن
دعا کن همین روزا..، زود بمیرم
در و همسایه دیگه خسته شدن

ای عزیزدلم ، ای همه کَسَم!
دم آخری بُریده نفسم
هوای حسینمونو داشته باش…
برا خشکیِ لبش دلواپسم

یه روزی میرسه تشنه میموونه
بدنِ بی رمقش ناتوونه
اِنقَدَر با نیزه ها میزننش
روی پاش میخواد پا شه..،نمیتونه

مُشتی بی حیا ولش نمی کنن
پیرا با عصا ولش نمی کنن
بدنش با خاک یکی میشه..،علی!
نعل مرکبا ولش نمی کنن

بردیا محمدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا