شعر شهادت حضرت رقيه (س)

عشق بابا

دارد این ضرب‌المثل را کُلِّ دنیا می زند
قلب دختر ها فقط با عشق بابا می زند

گرچه کم وزن است امّا جان ندارد دست من
پرده ی روی طبق را عمه بالا می زند

چهره‌ی برگشته را تشخیص دادن مشکل است
این سرِ سرنیزه خورده به پدرها می زند

ارث خود را زود از مادربزرگم بُرده ام
این چنین خَم‌راه‌رفتن‌ها به زهرا می زند

حسرت یک استراحت در دل من مانده است
می روم قدری بخوابم..،شمر با پا می زند

بانی سرگرمی هر روزه‌ی زجرم..،پدر
بی حیا یا می کِشد موی مرا یا می زند

این اواخر دخترت دارد طبابت می کند
بازوی دررفته‌ی خود را خودش جا می زند

شرط بندی کردن این نیزه داران را ببین…
می بَرَد آن کس که با سنگش علی را می زند

هدیه دارد میبرد آنرا برای دخترش
روسری دخترت را یک نفر تا می زند

گوشوارم را که غارت رفته پس خواهم گرفت
دختر تو عاقبت دل را به دریا می زند

بی اراده یاد چوبِ خیزران افتاده ام
هر زمان هرکس که حرفی از معما می زند

آنقَدَر شکل کبودی‌ تنم رعب‌آور است
آن زن غساله وقت غسل من جا می زند

بردیا محمدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا