شعر شهادت اميرالمومنين (ع)

فرصت نبود دختر تو قد علم کند

فرصت نبود دختر تو قد علم کند

صد جلوه از پیمبر تو قد علم کند

آیینه چون به محضر تو قد علم کند

جایی برای پر زدن جبرئیل نیست

در آسمان اگر پر تو قد علم کند

دنیا کم است ظرفیتش, پس مجال نیست

تا جلوه های دیگر تو قد علم کند

راه فرار نیست هزاران سپاه را

هر وقت نام حیدر تو قد علم کند

دیگر به ذوالفقارِ دو دم احتیاج نیست

آن لحظه ای که همسر تو قد علم کند

افتادنِ به پات مرا سربلند کرد

از این طریق نوکر تو قد علم کند

فردای رستخیز, شفاعت تو را کم است

در آن مقام, قنبر تو قد علم کند

از پشت سر زدند تو را… جراتش نبود

شمشیر در برابر تو قد علم کند

زینب نمی گذاشت که فرقت دو تا شود

فرصت نبود دختر تو قد علم کند

علی اکبر لطیفیان

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا