شعر شهادت حضرت زهرا (س)

مادرِ من

چه زخمی؛ بی هیاهو… مادرِ من
گرفته دردِ پهلو مادرِ من…

نگو که این جراحت های ِ تازه
ندارد هیچ دارو مادرِ من

خودم دیدم میانِ کوچه محکم-
زمین خوردی دو زانو مادرِ من

نشسته روبرویت؛ بغض کرده
گرفتی از پدر، رو مادرِ من

نکش از دستِ کار افتاده ات کار
نزن با اشک؛ جارو مادرِ من

دعا کردی همه همسایه ها را
میانِ دردِ بازو مادرِ من

حسین(ع) آمد به من گفت ای برادر
چرا پوشانده اَبرو مادرِ من؟!

نخورده شانه بر موهایِ زینب(س)
به هم پیچیده گیسو مادرِ من

تو را جانِ حسن(ع)، دیگر به بابا-
نگو تابوتِ من کو!؟ مادرِ من!

 مرضیه عاطفی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا