شعر مناجات با خدا

لا اِلهَ اِلّا اَنْت

اگرچه باد مَعاصی مهاجم است هنوز
نسیم مرحمت تو ملایم است هنوز

صدای زمزمه ی “”لا اِلهَ اِلّا اَنْت”
شبیه ضجّه به گوش عوالم است هنوز

به حُرمت رمضان هاست..،گر زمان بلا
دلی که اهل سحر شد مقاوم است هنوز

به روسیاهی این بنده ات نگاه نکن
نگاه کن به دل من که سالم است هنوز

قبول..،بنده ی تو دل به حُبِّ دنیا داد…
هنوز عشق تو در سینه حاکم است..،هنوز

تو پافشاری من در گناه را دیدی
ببخش..،گرچه گناهم مداوم است هنوز

همین دو قطره ی اشکی که پیشکش کردم…
برای توبه ی من از علائم است هنوز!

بیا و کاسه ی چشم مرا خودت پُر کن
فقیر پشت درت گریه‌لازم است هنوز

تمام عمر سر سفره ی علی بودم
گداییِ من از این خانه دایم است هنوز

برای آنکه نرفته نجف چه سنگین است
میان خواب ببیند که عازم است هنوز

قسم به چادر آن مادری که سیلی خورد…
قسم به فاطمه این بنده نادم است هنوز

گناه‌کارم اگر..،نوکر حسینِ تواَم
بگیر دست همانی که خادم است هنوز

سه‌شعبه از گلوی لاله ای گلاب گرفت
گلی که باد برایش مزاحم است هنوز

به حنجر پسرت ای رباب فکر نکن
بیا خیال کن این نای سالم است هنوز

حرام‌لقمه که در پشت خیمه ها می گشت
گمان کنم که به فکر غنایم است هنوز

بردیا محمدی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا