شعر وروديه محرم

لب تشنه

لب تشنه

قبل از شروع خلقت تابیده آفتابش..
لب تشنه ای که عمریست دلها شده کبابش

گفتیم السلام و فورا علیکم آمد
جانم به این سلام و جانم به این جوابش

تکلیف را ادا کرد با نفس مطمئنه
پس‌ میکند خداوند با ارجعی خطابش

هرکس که عمر خود را خرج‌حسین کرده
یوم‌الحساب پاک‌است پیش خدا حسابش

حرف امام خیر است حتی زمان نفرین
حر دُرِّ کربلا شد تنها به یک‌ عتابش

راه هزار ساله طی میشود به آنی
از برکت حسین و کشتی پر شتابش

کم از حرم ندارد این روضه های آقا
ما در حرم نشستیم در محضر جنابش

پیش نگاه اطفال مستانه موج میزد
ما با فرات قهریم با قطره های آبش..

یا رب چه بود حکمت کز داغ این مصیبت
ارباب رفت گودال آواره شد ربابش

سید پوریا هاشمی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا