شعر شهادت حضرت زهرا (س)

لَخته های خون

بسترِ بیمار پهن و بسترَّم ناخوش است

 یاس سرخ و نیلیُّ وخاکستریَّم ناخوش است

نیمه شب گاهی صدای آه مخفی میرسد

 تا بدانم زخمیِّ نیلوفریَّم ناخوش است

پیش پاهای علی برخواست ازجایش ولی

 تکیه بردیوار زد همسنگریَّم ناخوش است

سعی دارد تا بخندد بر رویم امّا خدا

 خنده ی تلخ سلامآخریَّم ناخوش است

قوت قلبم  قرارم  بی قرارم رفتنی ست

 آنکه در شادیُّوغم شد مشتریَّم ناخوش است

روی بستر روی در گوشه کنار خانه ام

 لَخته های خون بهمن گوید پریَّم ناخوش است

چادرش َبررو ودستش را به پهلویش گرفت

آیه های کوثر پیغمبریَّم   ناخوش است

سینه ی این عاشق و آه مدینه گفته اند

مادر این کودکان مادریَّم  ناخوش است

   حسین ایمانی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا