دسته‌بندی نشده

مدافعان حرم

بنویسید که پروانه شدم پر بدهم
نوبت من شده تا پای دلم سر بدهم

باید اینبار علم جای قلم بردارم
من هم اندازه ی یک شیعه قدم بردارم

گذر حنجر قرآن به سنان افتاده
خون مالک به رگم در جریان افتاده

به همین شیوه ی جنگاوری ات میخندد
هر که سربند ابوالفضل به سر میبندد

نشنیدی مگر از پنجه ی ایرانی ها
تازه جنگی که نکردند سلیمانی ها

شاعری هستم و وقتش برسد سربازم
از تن داعشیان کوه احد میسازم

راستی تو دل مجنونی مان را دیدی ؟؟
اربعین ارتش میلیونی مان را دیدی ؟؟

اینکه غم نیست تنم غرق جراحت باشد
حرم حضرت زینب س به سلامت باشد

شیعه هستی خود از زینب کبری س دارد
هر که پای حرمش سر بدهد جا دارد

داده در راه خدا شیر پسر ها زینب س
پای دین ریخته دارایی خود را زینب س

آب قحطی شده و بغض عطش گل کرده
اربا اربا شده را دیده , تحمل کرده

اینقدر عمه سادات که بد حال نبود
هیچ جا سخت تر از لحظه گودال نبود

پای حق دختر و زن های پریشان دیده
وسط طشت طلا قاری قرآن دیده

بی برادر شدنش مثل سراب ست هنوز
قرن ها رفته ولی فکر رباب ست هنوز

ما به وقتش گلوی حرمله را میگیریم
جشن پیروزی این غائله را میگیریم

این که غم نیست تنم غرق جراحت باشد
 حرم حضرت زینب به سلامت باشد

  امیرحسین آکار

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا