شعر شهادت حضرت عباس (ع)

مشک افتاده

شیر افتاد و هزاران گرگ در دور و برش
هر که آمد نیزه ای می کاشت روی پیکرش

کار دنیا را ببین….کارش به مشک افتاده است
او که اقیانوس هم زانو زده در محضرش

مشک را تا خیمه ها هر طور می شد می رساند
حرمله نگذاشت‌‌‌.‌‌.. با تیری که زد بر ساغرش

زینب کبری ، همان کوه حیا، مجبور بود
بعد سقا بیشتر باشد به فکر معجرش

روضه یعنی از کنار خیمه می بیند حسین
در کنار علقمه می پاشد از هم لشکرش

غیرت الله است ، یعنی میرود بر نیزه ها
تا که باشد چند روزی سایه بان خواهرش

احسان نرگسی رضاپور

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا