شعر شهادت امام هادی (ع)

هادي راه

ذره اي از خاك پاي حضرتش شد آفتاب
ماه از شرم جمالش زد به روي خود نقاب

گل بدون مهر او خار است،اما عكس آن
شك ندارم حب او از خار ميگيرد گلاب

جامعه از هر فراز جامعه سيراب شد
بند بندش شد براي عاشقان فصل الخطاب

شد گداي سامرا معروف از اين حيث كه
هركسي شد سائل او ميشود عالي جناب

او علي چهارم است و هادي راه همه
او براي دلبري از عارفان شد انتخاب

وقت و بي وقت از ميان خانه او را بي دليل
ظالمانه بارها بردند مثل بوتراب

فرق دارد روضه با روضه ولي اينبار هم
حضرت معصوم را بردند در بزم شراب

مي تعارف كرد آن نامرد بر آقاي ما
از خجالت پيش آقا شد شراب آن لحظه آب…

 محسن صرامی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا