شعر ازدواج اميرالمومنين و حضرت زهرا (س)

پیوند آسمانی

صدای به هم خوردن بال و پر بود
گمانم که جبریل آن دور و بر بود

نگاهش به در بود مهمان بیاید
صدای در آمد ، علی پشت در بود

علی بود امّا نه مثل همیشه
که رخسارش از شبنم شرم تر بود

گُل افتاد بر گونه ی حیدر امّا
مگر خواستگاری از او خوبتر بود؟!

علی خواست لب وا کند،لب فروبست
نگفت و محمّد خودش با خبر بود

فداها ابوها ، نگاهش به زهراست
به نوری که در خانه اش جلوه گر بود

به زهرا که قالو بلی خواند و خندید
به زهرا که شاد از قضا و قدر بود

علی رفت و زهرا جهیزیّه می خواست
علی مردِ میدان و جنگ و خطر بود

زره داشت ، شمشیر و اسب و دگر هیچ
که داراییِ او همین مختصر بود

زره شد جهیزیّه ی عشق اما
از آن روز زهرا برایش سپر بود

محسن ناصحی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا