شعر ولادت اميرالمومنين (ع)

کجا روم غیر خانه ی تو

کجا روم غیر خانه ی تو؟ ، دری جز این در نمی شناسم
که جز در خانه ی تو مولا، پناه دیگر نمی شناسم

یگانه هستی و بی نظیری ، چه دلربایی چه دلپذیری
فقیر درگاهم و امیری، به غیر حیدر نمی شناسم

به جز تو کس در نظر نیاید، خبر چنین معتبرنیاید
دل از پس دیده برنیاید، که جز تو دلبر نمی شناسم

تمام هستی و ماسوا تو ، خدا نه اما خدا نما تو
ز حیث شان و مقام با تو، کسی برابر نمی شناسم

اگر چه در آتش فراقم ،لباب از شور و اشتیاقم
اجل بیاید اگر سراغم، به شوق تو سر نمی شناسم

به مرگ خود دارم این هوس را ، کنار من باشی آن نفس را
غریبم و جز تو هیچ کس را به روز محشر نمی شناسم

غلامی ام لطف حی داور ، همیشه حسرت برم به قنبر
نباشد آقایی از تو بهتر ، که از تو بهتر نمی شناسم

هادی ملک پور

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا