شعر شهادت حضرت قاسم (ع)
یا قاسم ابن الحسن(ع)
به نسيمي كه از آن عطر تنت مانده هنوز
روضه هاي تو و زخم بدنت مانده هنوز
اين همه زخم ،تو يك آه نگفتي اما
روي لب هات دَم يا حسنت مانده هنوز
مثل مادر وسط چند نفر افتادي
جاي پاهاي كسي بر دهنت مانده هنوز
تو زره بر تنت اينبار نبود و اما
مثل من غارت اين پيرهنت مانده هنوز
سر تو رو به روي نجمه به ني خواهد رفت
رقص موها و پريشان شدنت مانده هنوز
جاي پيراهن دامادي تو بر دستم
بايد اينبار بگيرم كفنت ، مانده هنوز
احمد شاكري