شعر اربعینشعر محرم و صفر

یک اربعین به نیزه سر یار دیده ام

یک اربعین به نیزه سر یار دیده ام

یک اربعین چو شمع به پایت چکیده ام

یک اربعین به ضربه شلاق ساربان

بر روی خارهای مغیلان دویده ام

یک اربعین تمام تنم درد می کند

با ضرب تازیانه ز جایم پریده ام

یک اربعین رقیه تو مُرد از غمت

اکنون بدون او به کنارت رسیده ام

یک اربعین به شام و به کوفه حماسه ها

با خطبه های حیدری ام آفریده ام

یک اربعین به چوبه محمل سرم شکست

همچون پدر ببین تو, جبین دریده ام

یک اربعین کنار عدو, وای وای وای!

بس جور طعنه های فراوان کشیده ام

یک اربعین به ضربه سیلی ببین حسین!

روی کبود و قامت از غم خمیده ام

شاعر: مجید لشگری

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا