شعر گودال قتلگاهشعر محرم و صفر
ذکر یا حسین
روضه کُشنده بود , ولی روضه خوان نمُرد
حتی یکی از آن همه گریه کنان نمُرد
دیدم کتیبه سوخت , گریبان خود درید
با ذکر یا حسین , زبان در دهان نمُرد
چاییِ روضه , طعمِ عطش را به خود گرفت
من در تعجبم که چرا استکان نمُرد
گفتند , تشنه بود و گرسنه شهید شد
اما کسی گرسنه و بی آب و نان نمرُد
مداح گفت که , سر آقا … “مِنَ القَفا”
اینجای روضه هیچ کسی از فغان نمُرد
گفتند , نیزه خورد و تنش تیر می کشید
یک مستمع هم از غمِ دردِ سَنان نمُرد
فریاد زد “حسین” , وَ “یا جَدّیَ الغَریب”
اما کسی ز نوحهی صاحبْ زمان نمُرد
سوزِ “غریب مادرش” آمد ولی کسی
از ناله های مادرِ قامت کمان نمُرد
مجلس تمام شد , همه رفتند و هیچ کس
از داغ های روز دَهُم همچنان نمُرد
“دل مرده ام” که از غم گودال , زنده ام
من هر چه کردم این نفسِ نیمه جان نمُرد
رضا قاسمی