باب القاسم ع
گر چه در مظلومیت احساس غربت میکنیم
میرسد از راه , روزی که قیامت میکنیم
میرسد روزی که میسازیم , صحنت را حسن !!
بعد از آن دربارهاش هر روز , صحبت میکنیم
از مزارت گَردِ غم یک روز , جارو میشود
خاکهای روی آن را مُهر تربت میکنیم
ما حصارِ ظلم را از دورِ قبرت میکَنیم
زائرانت را از این دیوار , راحت میکنیم
عاقبت یک روز , از درگاهِ “باب القاسمت”
پرچمِ گنبدْ طلایت را زیارت میکنیم
عاقبت یک روز , رو به گنبدت میایستیم
دست بر سینه به تو عرض ارادت میکنیم
لذتِ بوسیدنِ دستِ ضریحت را حسن …
با تمام ساکنان عرش , قسمت میکنیم
ما برای روضه خوانی بین جمع زائران …
در حرم هر روز , یک مداح دعوت میکنیم
در حیاطِ صحنِ تو آنقدر , سینه میزنیم
بعد از آن در سایه سارت استراحت میکنیم
در میانِ کوچهی بغضِ تو هیئت میزنیم
در عزای مادرت ذکر مصیبت میکنیم
بغض کردن از غریبی مزارت کافی است
میرسد روزی که آخر ترک عادت میکنیم
میرسد روزی که ما در سرزمین مادری
از ظهورِ حضرت مهدی حمایت میکنیم
رضا قاسمی