شعر مناجات امام حسين (ع)

ای کشته ی شیوخ مقدس نما

ای خسته از جماعتِ غرقِ ریا حسین
ای دل بُریده از همه ی رنگ ها حسین

بر قتلِ تو فقیهِ دروغین بداد رأی
ای کشته ی شیوخِ مقدس نما حسین

سَمتِ تو از تمامی مردم فراری ام
ای با غریب های جهان آشنا حسین

ای بی کفن رها شده ی دشتِ کربلا
ما را به حالِ خود تو نکردی رها حسین

مصراعِ (شهریار) چنین نیز خواندنیست:
ای عهده دارِ مردم بی دست و پا حسین

در حقِ دشمنانِ خودَت هم تو سالها
کردی به جای لعنت و نفرین دعا حسین

با یک نفس تمامِ جهنم شوَد بهشت
گویند اگر جهنمیان یک صدا : حسین

امیدِ عابدان شده بعد از نماز حج
امیدِ عاشقان شده بعد از خدا حسین

آری برای یاری او استخاره ها
کردند مومنان و نماندند با حسین

معیار اگر که پینه ی پیشانی است و ریش
تنها نبود این همه اربابِ ما حسین

ننگا به ما که بی ادبانه برایمان
گشته خلاصه در عطش و کربلا حسین

من از حسینِ معرکه گیران گریختم
از این حسین راهِ زیادیست تا حسین

او را اگر که زنده شود باز می کُشند
یک عِدّه زاهدانه و با ذکرِ یاحسین!

ای کشته ی حسادت دنیا حسین جان
ای تشنه ی مُقطَع الاعضا حسین جان…

محسن کاویانی

نمایش بیشتر

اشعار مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای امنیت، از سرویس reCAPTCHA Google حریم خصوصی و شرایط استفاده استفاده کنید.

دکمه بازگشت به بالا